بردیابردیا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره
برسامبرسام، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

★☆★☆ دالی کوچولو ☆​★☆★

بدون عنوان

نفس مامان باید یه راهی پیدا کنم واسه اینکه  خواب بهتری داشته باشی عزیزم. خیلی واست غصه می خورم. شبا دائم گریه می کنی و هر شبی که میگذره من و پدرت استرس و نگرانیمون بیشتر می شه. به هیچ چیز دیگه ای نمی تونم فکر کنم. دائم این سوال توی ذهنمه که  کوچولوی شیرین منو چی اذیتش میکنه؟ کاش می تونستم گریه هاتو  ترجمه کنم.
19 مهر 1393

بدون عنوان

هنوز مزه خوشمزه بوسهایی که صبح بهم دادی و ازم گرفتی زیر دندونمه. از ساعت 5:45 صبح که بیدار شدی و یه کم شیر خوردی تا ساعت 7 کلی با هم دیگه ماچ ماچ بازی کردیم و حرف زدیم . جفت پنجم مرواریدای خوشگلت هم در اومد. حالا دیگه شدی 10تایی.  دلم واست تنگ شده دارم میام پیشت. ...
10 مهر 1393

زندگی شرین می شود

چه لذتی داره  وقتی با همه خستگیهام بر می گردم خونه صدای خنده های تو اجازه نده حتی لباسامو عوض کنم.  از همون لحظه شیطنت های وروجکی شروع می شه. صبح تاظهر که کنارت نیستم و نمی تونم هر آن که دلم خواست ببوسمت یا بغلت کنم با حسرت می گذره و حسرت همه  ی این لحظه ها تلنبار می شه روی هم تا ظهر که دوباره ببینمت. وای که چقدر شیرین نگاهم می کنی یه جوری که قند توی دلم آب می شه. با همه ی کوچیکی خیلی خوب می تونی احساستو نشون بدی. وقتی نگاهتو به نگاهم گره می زنی و فقط لبخند می زنی همه ی دلتنگیتو توی چشمای قشنگت می بینم .     از احوالات بردیا : دندونای قشنگت یا به قول نی نی وبلاگیها مرواریدای قشنگت از همون اول جفت جفت ...
1 مهر 1393
1